به این حقیقت بسیار مهم باید توجه داشت که فرمان انفاق در امور مالى از سوى حضرت حق فقط و فقط متوجه مال حلال و ثروت مشروع و امکانات سالم و صحیح است، پروردگارى که مردم را از غصب و دزدى و رشوه و ربا و احتکار و اختلاس و حیله و تقلب در کسب و کم فروشى و قمار به شدت منع مىکند، و به دست آوردن مال و ثروت را از هر یک از این راهها حرام و معصیت مىداند، و حرام خواران را به سختى مورد نکوهش و مذمت قرار مىدهد، و هر عمل به ظاهر زیبائى و هر کار به ظاهر خوبى را که از حرام به وجود آمده باشد همراه با صاحبش هیزم دوزخ مىداند، معنا ندارد که فرمان انفاقش متوجه و شامل هر مال و ثروتى به ویژه مال حرام شود، او تنها فرمانى که نسبت به ثروت نامشروع دارد این است که باید هر نوع مال حرامى که در دست مردم است به صاحبان اصلى اش برگردد، و حرام خور باید از آزارى که به مردم در غارت مالشان روا داشته طلب حلالیت کند و از آنان بخواهد که از پیشگاه حضرت حق برایش طلب آمرزش نمایند.
این آیه شریفه و آیات مشابهش هر نوع انفاقى را اعم از واجب و مستحب مانند زکات، و هزینه لازم براى خود، و تأمین مخارج خانواده و هر کسى که انفاق بر او واجب است و نیز هزینه کردن براى جهاد در راه خدا، و خرج کردن امکانات در هر راه خیر مانند ساختن پل، جاده، حمام، آب انبار، درمانگاه، بیمارستان، مدرسه، کتابخانه، کمک به ناتوانان، مستمندان، و تهیدستان را شامل مىشود.
و نیز آیه کریمه بنابر روایات و نظر صاحب نظران آگاه و عارف فرمان به انفاق معنوى مانند تعلیم علم به دیگران، امر به معروف و نهى از منکر، یاد دادن هنرهاى تخصصى، و تبلیغ دین با زبان و قلم، و نشر معارف قرآنیه را شامل مىگردد.
محمد بن مسلم از حضرت صادق (ع) از معناى وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ روایت مىکند که حضرت فرمود:
«مما علمناهم یبثون:» «1»
از آنچه از قرآن و سنت و علوم خود به آنان تعلیم دادهایم به طور مستمر منتشر کنند.
در آیه شریفه ایمان مطرح است که در رابطه با قلب است، و سخن از نماز است که در ارتباط با بدن است، و اشارهاى به انفاق است که موردش مال و ثروت و امکانات مادى و معنوى است، که در حقیقت باید گفت آیه شریفه انسان را به عبادات قلبى و قالبى و مالى توجه مىدهد و مجموعهاى با ارزش از روش بندگى را مطرح مىکند و از پرهیزکاران به عنوان گروهى که جهانبینى آنان فوق جهانبینى حسى است، و در سایه بندگى حق آزادگان واقعىاند، و از نظر اخلاقى آراسته به جود و سخاوت و کرامتاند یاد مىکند. در ایمان نجات از هر اضطراب ونگرانى و مایه رهائى از تنگ نظرى و سبب آزادى از عذاب دوزخ است.
در نماز دفع فحشا و منکرات، و منظم زندگى کردن، و راز و نیاز با خدا، و مناجات عاشقانه، و تواضع و فروتنى و خاکسارى از طریق رکوع و سجود مطرح است.
در انفاق دفع بخل و بىرحمى، پر کردن خلاءهاى مادى و معنوى دیگران، رفع مشکلات، درمان دردها، ظهور خیرات، آبادى شهرها، رشد فرهنگ، زدودن غم از دلها، پاک کردن اندوه از چهرهها مورد نظر است.
در ایمان بشارت به رضوان حق و بهشت عنبر سرشت، و در نماز کفاره بدىهاى گذشته، و در انفاق طهارت از رذائل اخلاقى به نظر مىرسد.
در ایمان عزت و در نماز قرب به حق، و در انفاق رویش و نمو و زیاد شدن نعمت حق برانفاق کننده مطرح است. «2» از مصادیق بارز و آشکار تقوا و ایمان به غیب و اقامه نماز و انفاق در راه خدا وجود مبارک امیرالمؤمنین على بن ابى طالب (ع) است، چنان که اغلب تفاسیر روائى شیعه و پارهاى از روایات اهل سنت آن حضرت را مصداق آیات زیر شمردهاند.
فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى (5) وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى «3»
و اما کسى که عطا کرد، و تقوا ورزید، و آئین حق و پاداش الهى را تصدیق نمود.
حَسْبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ: «4»
خدا و آنان که ایمان به غیب دارند تو را در برابر حوادث کافى هستند.
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً: «5»
یا کسى که پاسى از شب با سجده و قیام در طاعت و عبادت و تواضع و انکسار نسبت به حق است؟
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ: «6»
کسانى که اموالشان را در شب و روز در راه خدا هزینه مىکنند.
گوشهاى از سود انفاق
خداى مهربان به یکى از پیامبرانش وحى کرد، من نسبت به عمر فلان کس حکم کردهام که نیمى از روزگارش را به تهیدستى و نیم دیگرش را در ثروت و دارائى سپرى کند، او را در این زمینه مخیر کن که کدام را در نیمه اول عمرش و دیگر را در نیمه دوم عمرش قرار دهم.
پیامبر حق آن مرد را خواست و قضاى الهى را به او گفت تا کدام را براى نیمه اول عمر انتخاب کند، آن مرد گفت به من مهلت ده تا در این مسئله با همسرم مشورت کنم.
زن در برنامه مشورت به همسرش گفت نیمه اول عمر را براى ثروتمند بودن انتخاب کن، همسرش گفت: تهدیستى پس از ثروت بسیار سخت، و ثروت پس از تهیدستى خوشى و لذت است، زن اصرار ورزید که در این زمینه مشورت مرا بپذیر.
مرد به نزد پیامبر بازگشت و گفت نیمه اول عمرم را به ثروت و امکانات انتخاب کردم، خداى مهربان دنیا را براى او گشایش داد، و دروازه ثروت را به رویش گشود، همسرش گفت: اگر بقاء و دوام این ثروت را مىخواهى جود و سخا را با خلق خدا به کار گیر، او هم در هر زمینهاى که براى خود غذا و پوشاک و امکانات فراهم مىکرد، مشابهش را براى تهیدستان قرار مىداد چون نیمى از عمرش در ثروت و مکنت گذشت، خداوند به پیامبر زمانش وحى کرد گر چه نیمى از عمر او را به ثروت و نیمى را به فقر حکم کرده بودم، ولى چون او را نسبت به نعمتهایم سپاسگزار و شاکر یافتم، و شکر موجب مزید نعمت است، نیم دیگر عمرش را نیز به غنى بودن و داشتن ثروت و امکانات بشارت ده. «7»
انفاق از نظر پارهاى از روایات
رسول خدا فرمود:
«ثلاث من حقایق الایمان، الانفاق من اقتار، و انصافک الناس من نفسک، و بذل العلم للمتعلم:» «8»
سه چیز از حقایق ایمان است: انفاق به هنگام تنگدستى، و انصاف دادن به مردم از جانب خود، و بخشیدن و هزینه کردن دانش براى دانشجو.
«من اعطى درهما فى سبیل الله کتب الله له سبعمأة حسنة:» «9»
کسیکه در راه خدا درهمى بخشد، خدا براى او هفتصد حسنه مقرر مىدارد:
امیرالمؤمنین فرمود:
«طوبىلمن انفق الفضل من ماله و امسک الفضل من کلامه:» «10»
خوشا به حال کسى که زیادى از مالش را در راه خدا هزینه کند، و اضافه کلامش را نگاه دارد.
حضرت صادق فرمود:
«ملعون، ملعون من وهب الله له مالًا فلم یتصدق منه بشیئ:» «11»
از رحمت خدا دور است، از رحمت خدا دور است کسى که خدا مالى را به او ببخشد و او چیزى از آن را در راه خدا هزینه نکند.
حضرت باقر (ع) از پدران بزرگوارانش از پیامبر اسلام روایت مىکند که خداى تعالى مىفرماید:
«المعروف هدیة منى الى عبدى المؤمن، فان قبلها منى فبرحمة منى، فان ردها فبذنبه حرمها و منه لا منى، و ایما عبد خلقته فهدیة الى الایمان وحسنت خلقه و لم ابتله بالبخل فانى ارید به خیراً:» «12»
خیر و نیکى (که از مصادیق مهماش انفاق مال و علم و آبرو است) هدیهاى از من به سوى بنده مؤمنم مىباشد، پس اگر آن را از من بپذیرد به سبب رحمت من است، و اگر آن را مردود سازد به علت گناهش از آن محروم شده نه از سوى من، و هر بندهاى را بیافرینم، و او را به ایمان هدایت کنم، و اخلاقش را نیکو سازم و به بخل دچارش نکنم، بىتردید نسبت به او خیر خواستهام.
از حضرت رضا (ع) روایت شده است که مىفرمود:
«السخى قریب من الله، قریب من الجنة، قریب من الناس و البخیل بعید من الله، بعید من الجنة، بعید من الناس، و سمعته یقول: السخاء شجرة فى الجنة من تعلق بغصن من اغصانها دخل الجنة:» «13»
انسان سخاوتمند به خدا و به بهشت و به مردم نزدیک است، و بخیل از خدا، از بهشت، از مردم دور است راوى مىگوید از حضرت شنیدم مىفرمود: سخا درختى در بهشت است، کسى که به شاخهاى اى شاخههاى آن (که انفاق بخشى از امکانات در راه خداست) آویخته وارد بهشت مىشود.
امیرالمؤمنین (ع) از حضرت مجتبى پرسید سخاوت و کرم چسیت؟ پاسخ داد:
«اجابة السائل و بذل النائل:» «14»
درخواست خواهنده را روا کردن، و بخشش به کامیاب.
حضرت صادق (ع) فرمود:
«السخا ان تسخو نفس العبد عن الحرام ان تطلبه، فاذا ظفر بالحلال طابت نفسهان ینفقه فى طاعة الله عزوجل:» «15»
سخا به این است که وجود انسان از طلب حرام باز ایستد، و هنگامى که به حلال دست یافت وجودش از این که آن را در راه خدا انفاق کند خوشحال شود.
حضرت رضا (ع) از پدرانش در بخشى از یک روایت مفصل درباره پذیرش نماز از نمازگزار از جانب حق نقل مىکند که قطعاً نماز را از کسى مىپذیرم که .......
«یطعم الجائع، و یکسو العارى، و یرحم المصاب، و یؤدى الغریب:» «16»
گرسنه را از غذاى مناسب بخوراند، برهنه را با لباس قابل قبول بپوشاند، به بلا دیده رحمت و مهر ورزد، و غریب را جاى دهد.
موسى از حضرت حق پرسید پاداش کسى که آزارش را از مردم بازدارد، و احسان و نیکىاش را براى مردم هزینه کند چیست؟ حضرت حق فرمود:
«یا موسى تنادیه النار یوم القیامة لا سبیل لى علیک:» «17»
اى موسى در قیامت آتش او را فریاد مىدهد، مرا بر ضد تو هیچ برنامه و کارى نیست.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- نورالثقلین ج 1، ص 27.
(2)- روح البیان ج 1، ص 65.
(3)- الیل 6- 5.
(4)- انفال 64.
(5)- زمر 9.
(6)- بقره 274.
(7)- روح البیان ج 1، ص 66.
(8)- بحار ج 77، ص 52.
(9)- بحار ج 69، ص 122.
(10)- بحار ج 96، ص 115.
(11)- بحار ج 69، ص 133.
(12)- امامى طوسى ج 1، ص 24- بحار ج 68، چاپ بیروت، ص 351.
(13)- عیون اخبار الرضا ج 1، ص 277.
(14)- بحار چاپ بیروت، ج 68، ص 353.
(15)- بحار چاپ بیروت، ج 68، ص 353.
(16)- کلمة الله به نقل از امالى صدوق 264.
(17)- کلمة الله ص 291.